پیشبینی | احتمال مذاکره رودرو عربستان با ایران/ عربستان و امارات از آمریکا خسته شده اند: تحلیل اندیشکده اینترپرایز
شفقنا نظرسنجی- پیامدهای حمله به تاسیسات نفتی عربستان سعودی که حوثیهای یمن اندک زمانی بعد از وقوع این عملیات مسئولیت آن را پذیرفتند، همچنان ادامه دارد و رسانهها و تحلیلگران همچنان از زوایای گوناگون- و حتی گاه متناقضی- آن را مورد بازبینی و تحلیل و بررسی قرار میدهند.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا از اندیشکده آمریکائی اینترپرایز؛ این نهاد تحلیل رخدادهای سیاسی با اشاره به اینکه «عملیات حمله به تاسیسات نفتی عربستان و بیعملی ایالات متحده آمریکا باعث شده که جمهوری اسلامی ایران در منطقه دست بالا را داشته باشد» بر این باور است که این ماجرا باعث شده است «سعودیها و اماراتیها از دست ترامپ خسته شوند. در حقیقت همپیمانان آمریکا در منطقه به این واقعیت پی بردهاند که ترامپ قصد ندارد برای کمک به آنها چیزی بیش از اعزام تعداد کمی نیرو، یکی دو حمله جسته و گریخته سایبری و مقدار زیادی لفاظی انجام دهد». تحلیلگر ارشد این اندیشکده ضمن انتقاد از اینکه «رئیسجمهور آمریکا فقط در مورد جمهوری اسلامی ایران توئیت میکند و در برابر حملات رو به تشدید ایران اقدامی صورت نمیدهد» چنین نتیجه میگیرد: وضعیت بسیار بد است؛ امارات و عربستان دارند از ایالات متحده دور میشوند و به برقراری رابطه با چین و روسیه و حتی خود جمهوری اسلامی ایران فکر میکنند.
در مقالهای به قلم دانیله پلتکا که با عنوان معاون ارشد رئیسجمهور در مطالعات سیاست خارجی و دفاعی معرفی شده، آمده:
تب و تاب و آشفتگی و اوضاع دیوانهوار استیضاح قریبالوقوع دونالد ترامپ (بیایید خودمان را گول نزنیم!)، حمله حوثیهای یمن را به تاسیسات نفتی عربستان سعودی که البته آمریکا و اروپا آن را به جمهوری اسلامی ایران منتسب کردند، در سایه قرار داده و آن را به صفحات میانی روزنامهها منتقل کرد. شاید یک پیروزی آشکار برای هر آن کسی که دوست نداشت این رخداد همچنان تیترهای رسانهها و خبرگزاریها را بهخود اختصاص دهد. در این میان اما دولت ترامپ بهدنبال آن حمله بیسابقه به منابع مهم انرژی جهان بهطرز چشمگیری موفق شد اجماع و همفکری تقریباً مرده آمریکا و اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران را احیا کند. اولین پیروزی دونالد ترامپ زمانی بهدست آمد که کشورهای انگلستان، آلمان و فرانسه هر سه جمهوری اسلامی ایران را به دست داشتن در حمله حیرتانگیزی که اوایل این ماه حادث شد، متهم کردند. البته در چهار دهه اخیر تهران به گفتهها و ادعاهای اروپا که همواره این کشور را به تروریسم و حمایت از تروریستها متهم کرده است، عادت کرده، اما اینبار اروپا در اتهامی که به تهران وارد آورد زبان و لحنی روشن و صریح داشت: “هیچ توضیح موجه دیگری غیر از اینکه مسئولیت این حمله با جمهوری اسلامی ایران است، وجود ندارد”؛ که حتی از نظر واژگانی نیز ریشه مشترکی با بیانیههای کاخ سفید و توییتهای دونالد ترامپ داشت!
اما با هر تحلیلی، بهترین دستاورد دولت ترامپ نه این اتهامات، بلکه مواردی بود که سه قدرت بزرگ اروپایی درباره جمهوری اسلامی ایران مطرح کرده بودند. از جمله مواردی مهم، اما تاکنون مغفول مانده که سه قدرت بزرگ اروپایی در توافق هستهای با جمهوری اسلامی فراموش کرده بودند. این سه کشور عنوان کرده بودند که «زمان آن فرا رسیده است که جمهوری اسلامی ایران انجام مذاکرات درباره چارچوبی بلندمدت برای برنامه هستهای خود و همچنین موضوعات مربوط به امنیت منطقهای از جمله برنامه موشکی و مسایل مرتبط با آن را بپذیرد».
بیایید کلمات کلیدی را در اینجا مرور کنیم: «چارچوبی بلند مدت برنامه هستهای». خود این موضوع انتقادات زیادی راموجب شده است. از جمله نوشتههای طنزآمیزی مبنی بر این واقعیت که کل توافق هستهای برجام چیزی جز همین یک جمله نبوده: «ببخشید آقایان امانوئل مکرون و بوریس جانسون و البته خانم آنگلا مرکل، ما فکر میکردیم برجام چارچوبی بلندمدت برای برنامه هستهای بود! شما حمایت خود را از آن تأیید میکنید، اما میدانید که تنها ابراز حمایت کافی نیست؟ بیشتر میخواهید؟ حالا؟ و حالا میخواهید مذاکراتی گستردهتر، شامل «موضوعات مربوط به امنیت منطقهای» از جمله فعالیتهای موشکی جمهوری اسلامی ایران به عمل آید؟ خب، آفرین بر شما!». از جانب تهران نیز البته انتقادات زیادی بر این بیانیه منتشر شده بود، بهخصوص از این نظر که تهران بارها و بارها اعلام کرده است که نگاهش به فعالیتهای موشکی خود یک نگاه دفاعی خط قرمزی است و این کشور هیچگاه تن به مذاکره درباره خطوط قرمزش نخواهد داد.
بیانیه سه کشور انگلستان، آلمان و فرانسه از جنبههای دیگری هم انتقادبرانگیز بودند. انتقاداتی که این بیانیه را واقعا شگفتانگیز خواندند. در این انتقادات آمده بود که با اینکه این سه کشور قدرتمند ادعا دارند که مدتهاست که بر خواستههایی از جنس همین موارد تاکید شده در بیانیه اشاره میکنند، اما تاکنون بیشتر خود را در جانب تهران قرار داده بودند، نه واشینگتن؛ اما حالا به یک باره در قامت یک متحد و همپیمان سفت و سخت آمریکا وارد میدان شدهاند و روند تصمیمگیری متزلزل خود را به نمایش گذاشتهاند.
برای کسانی که ممکن است این فکر به سرشان بزند که این خواستهها حداقل انتظارات و توقعات دنیای متمدن از تهران میتواند باشد، باید این نکته را یادآوری کرد که اینکه توقع داشته باشیم خواستههایی چنین از زبان کسانی مانند باراک اوباما، جان کری و دیگر دموکراتهای نزدیک با مقامات جمهوری اسلامی نیز بیرون آمده باشد، تصوری باورنکردنی و خام و دور از ذهن است. اصلا به این دلیل بود که دونالد ترامپ به جمهوری اسلامی چنگ و دندان نشان داده و از توافق هستهای بیرون رفت. حالا اینکه ناگهان اروپاییها تمام صحبتها و توافقات پیشین خود را با ایران فراموش کرده و صحبت از فعالیت موشکی و تروریسم و تحویل سلاح میکنند، چیزی نیست جز رفتن این به اصطلاح قدرتها به زیر پرچم دونالد ترامپ. از این نظر است که بسیاری از رسانهها این بیانیه را یک پیروزی برای دولت ترامپ نامیدند.
در خلیج فارس اما برخلاف پیروزی بزرگ دونالد ترامپ در اروپا، شکستی بزرگ برای رئیسجمهور آمریکا پیش آمده است. در این منطقه سعودیها و اماراتیها رابطهای خاص با دونالد ترامپ دارند و انتظار داشتند مورد حمایت کامل امریکا قرار گیرند- که البته به این هدف نرسیدهاند و این همان شکست بزرگی است که گفته میشود ترامپ و کلیت آمریکا تا چندی دیگر با تبعات آن مواجه خواهند شد. سعودیها و اماراتیها میگویند که رئیسجمهور آمریکا فقط در مورد جمهوری اسلامی ایران توئیت میکند و در برابر حملات شدید ایران اقدامی صورت نمیدهد. وضعیت بسیار بد است؛ امارات و عربستان دارند از ایالات متحده دور میشوند و به برقراری رابطه با چین و روسیه و حتی خود جمهوری اسلامی ایران فکر میکنند. همپیمانان اسمی آمریکا در منطقه به این واقعیت پی بردهاند که ترامپ قصد ندارد برای کمک به آنها چیزی بیش از اعزام تعداد کمی نیرو، یکی دو حمله جسته و گریخته سایبری و مقدار زیادی لفاظی انجام دهد. در حقیقت آنها شروع کردهاند این موضوع را باور کنند که ترامپ در پی تکرار عکسش با کیم جونگ اون، اینبار با رهبران جمهوری اسلامی ایران است. حالا بسیاری بر این باورند که این حمله اخیر به تاسیسات نفتی عربستان سعودی آنها را به این درک و نتیجهگیری رسانده که وقتش رسیده که خودشان یک کاری انجام دهند. کاری که به احتمال زیاد آنها را ترغیب میکند به مذاکرات رودررو با جمهوری اسلامی ایران، رقیب بزرگ منطقهای، که به هر حال بیشتر از متحدی میارزد که در مواقع لزوم خود را کناری میکشد و کاری برای دوستش انجام نمیدهد!
منبع: اندیشکده اینترپرایز
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.