شفقنا آینده– در شرایطی که در روزهای اخیر دنیای رسانهای غرب بر استفاده تبلیغاتی از انتقادات و اعتراضاتی که در مورد توافق ۲۵ ساله جمهوری اسلامی ایران و چین منتشر شده، تمرکز کرده است؛ هفتهنامه نیوزویک در یادداشتی این توافق را نتیجه طبیعی فشارهای آمریکا بر چین و به خصوص جمهوری اسلامی ایران عنوان کرد.
تام اوکانر، نویسنده نیوزویک در این زمینه نوشته که فشارهای عمدتا اقتصادی آمریکا و به خصوص استمرار تحریمهای سنگین دولت ترامپ در دوران جو بایدن موجب نزدیکی جمهوری اسلامی ایران به چین و امضای توافق ۲۵ ساله شده است. تصمیمی که حاصل عملگرایی دولتمردان جمهوری اسلامی ایران و چین است که مطابق با منافع ملیشان حرکت کردهاند.
به عقیده تام اوکانر؛ آمریکا با بهرهگیری از فشارهای سنگین اقتصادی و سیاسی و به ویژه نظامی قصد دارد جمهوری اسلامی ایران و چین را به مسیرهای مطلوب خودش هدایت کند. اما این فشارها نه تنها نتیجه ندادهاند، که حتی میتوان گفت بر عکس عمل کرده و در واقع نقش اصلی را در امضای توافق ۲۵ ساله مشارکت استراتژیک میان چین و جمهوری اسلامی ایران داشتهاند. دو کشوری که در سالهای اخیر تنشهای مشترک عمیقی را با آمریکا تجربه کردهاند و حالا در واکنش به فشارهای آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که عملا با این توافق منافع خود را تا حد زیادی به هم گره زده و در کنار هم مانعی مقابل فشارهای آمریکا ایجاد کنند. اما آنچه این توافق نگرانکننده را برای آمریکا نگران کنندهتر میکند این است که همزمان با این توافق میان تهران و پکن، چین در تدارک توافقات و قراردادهای دیگری در خاورمیانه است- که از آن جمله میتوان به عربستان سعودی، ترکیه، امارات، عمان و بحرین اشاره کرد.
با این حال از نظر نیوزویک آنچه توافق جامع مشارکت استراتژیک ۲۵ ساله چین با جمهوری اسلامی ایران را مهمتر و قابل توجهتر از دیگر قراردادهای خاورمیانهای چین میکند، ارزش بالغ بر ۵۰۰ میلیارد دلاری این توافق است که میتواند روابط و ترکیب قدرتهای خاورمیانه را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.
از نگاه نویسنده نیوزویک توافق استراتژیک ایران و چین را چند واقعیت ژئوپلتیک تسریع و تعمیق کرده است. یکی از این واقعیات تنشها و اختلافات عمیق و البته فزاینده میان چین و آمریکاست- که به خصوص در نشست اخیر میان این دو کشور در آلاسای آمریکا مشاهده شد. دیگر مورد موثر در تسریع این توافق، استمرار تحریمهای سنگین اقتصادی دولت دونالد ترامپ در قبال ایران در دولت جو بایدن نیز هست- که او نیز در ماههای اخیر مسیر ترامپ را ادامه داده است. در حقیقت بایدن به رغم تاکیدهایش مبنی بر احیای توافق هستهای با جمهوری اسلامی ایران، بعد از ورود به کاخ سفید بارها گفته که برای احیای برجام و انجام تعهدات برجامی آمریکا اول باید جمهوری اسلامی ایران به برجام بازگردد و این در حالیست که خروج از برجام نه توسط ایران، بلکه کاملا ناگهانی و یکجانبه توسط دونالد ترامپ به انجام رسیده است.
نویسنده نیوزویک البته دلایل دیگری نیز در زمینه تسریع در روند توافق ۲۵ ساله چین و ایران مطرح میکند. از جمله درک عمیق دولت ایران از تغییرات سالهای اخیر در موازنه قدرت در سطح جهان- که به عقیده شماری از ناظران و تحلیلگران سیاسی آنها را در امضای توافق مشارکت راهبردی ۲۵ ساله با جمهوری خلق چین مصممتر کرده است. در واقع این تحلیلگران باور دارند ایران قصد دارد با بهرهگیری از رقابت قدرتهای بزرگ از این توافق برای تامین منافع ملی خود سود جوید. به عبارت بهتر، جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به سیاستهای سختگیرانه آمریکا، با امضای توافق مشارکت راهبردی ۲۵ ساله با چین، نه تنها موقعیت خود را به عنوان تنها قدرت مخالف با آمریکا در منطقه خاورمیانه تقویت میکند، که از این توافق برای تضعیف جایگاه آمریکا و متحدانش نیز استفاده میکند.
تام اوکانر در ادامه یادداشت تحلیلی خود به دیگر محرکهای توسعه روابط دوجانبه تهران و پکن اشاره میکند: محرکهای متعددی که تنها در تقابل ایران و چین با آمریکا خلاصه نمیشوند و منافع مشترک این دو کشور را در حوزههای مختلفی از جمله تجارت و بازرگانی در بر دارند. در این زمینه میتوان به فرصتهای اقتصادی طلایی که توافق مشارکت راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین برای تهران ایجاد میکند، اشاره کرد. مثلا به نیاز تهران به حداقل ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در زیرساختهای نفتی- که امضای این توافق استراتژیک تا حد زیادی این نیاز را رفع کرده و باعث تقویت قابل توجه صنعت نفت ایران خواهد شد. همزمان، این توافق برای چین نیز دسترسی به بازار بیش از ۸۰ میلیون نفری ایران را در پی خواهد داشت.
گذشته از این حرفها نباید چشم بر این واقعیت بست که با امضای این توافق میان ایران و چین، یک پیام سیاسی قابل توجه نیز ارسال میشود. در واقع انعقاد توافق ۲۵ ساله با جمهوری اسلامی ایران، کشور چین را به یک بازار مناسب برای صادرات تولیدات چینی، و همزمان به یک منبع قابلاعتماد انرژی میرساند و از سوی دیگر برای جمهوری اسلامی ایران نیز یک بازار باثبات جهت صادرات انرژی به ارمغان میآورد. از نظر سیاسی نیز، این توافق نه تنها برای جمهوری اسلامی ایران این دستاورد را دارد که عملا تحریمهای آمریکا در حوزه انرژی را بیاثر جلوه میدهد، بلکه به چین نیز کمک میکند در پروژه عظیم «یک کمربند، یک راه» از ظرفیتهای استراتژیک ایران در جهت ارتقای جایگاه بینالمللی این پروژه استفاده کند. در این میان این نکته را نیز نباید نادیده گذاشت که تهران با انعقاد این توافق، عملا تا حد زیادی از دایره انزوای تحمیلی آمریکا خارج خواهد شد- که پیروزی استراتژیک بزرگی برای این کشور است. دلیل مخالفت آمریکاییها با این توافق نیز همین است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.