بیقانونی بازمانده از دوران ترامپ در بازی بایدن با ایران: استاد تاریخ دانشگاه وستچِستر
شفقنا آینده- امین فرجپور: لارنس دیویدسون، استاد رشته تاریخ در دانشگاه وستچِستر در نشریه کانتر پانچ نوشته: بسیار خوب! بیایید از زبان خود جو بایدن روایت کنیم! رئیس جمهور جدید دارد آمریکا را به سوی عقلانیت و منطق هدایت میکند. تحت رهبری او آمریکا به زودی بر طاعون کووید ۱۹ غلبه خواهد کرد و البته از بحران رکود اقتصادی نیز رها خواهد شد. بله، این یک دستاورد عالی است!
در حوزه سیاست خارجی نیز اخبار خوبی در راهند. هنوز یادمان نرفته که تحت سیاست «آمریکا را دوباره باشکوه کنیم» دونالد ترامپ همکاریها و سازمانهای بینالمللی مانع عظمت و شکوه آمریکا بودند و بنابراین ترامپ تصمیم گرفت به نحو سیستماتیک از شماری از توافقنامهها و معاهدات بینالمللی خارج شود. این رویکرد بخشی از طرح «شکوهمند کردن دوباره آمریکا» برای ایجاد یک نظم جدید بینالمللی بود. در این مسیر نیهیلیستی، قلب ترامپ را استقبال شماری از رهبران جهان از راه و روشاش گرم میکرد. او در این مسیر با محمد بنسلمان ولیعهد عربستان سعودی و فهرست بزرگی از دیکتاتورهای جهان، از رودریگو دوتر فیلیپینی تا عبدالفتاح السیسی مصری همراه شده بود. ترامپ البته علاوه بر این دیکتاتورها، ولادیمیر پوتین، رهبر روسیه را هم ستایش میکرد.
پرزیدنت جو بایدن ما را از همراهی با چنین افرادی نجات داده است. او اکنون در را راستای یک نظم جدید حرکت میکند: مسیر «بازگشت دیپلماسی». حالا ایالات متحده آمریکا میخواهد در کنار دیگر دولتها با گرمایش جهانی مقابله کند و در عین حال دوباره به سازمان بهداشت جهانی نیز پیوسته است. بایدن همچنین حمایت از عربستان سعودی در جنگ غیرانسانی و غیراخلاقی یمن را نیز پایان داده است.
از این نظر میتوان گفت آمریکای بایدن تفاوت ۱۸۰ درجهای با آمریکای ترامپ دارد. اما صبر کنید! این امر در تمام جوانب سیاستهای بایدن صادق نیست. متاسفانه، حداقل در یکی از جنبههای سیاست خارجی بایدن میتوان در همان بیقانونی پیشین را بازیافت. در واقع در بازی بایدن با جمهوری اسلامی ایران بیقانونی بازمانده از دوران ترامپ در حال تکرار است.
برجام
در سال ۲۰۱۵، رئیس جمهور وقت آمریکا باراک اوباما در کنار دیگر اعضای شورای امنیت سازمان ملل، مانند انگلستان، روسیه، فرانسه، چین و البته آلمان توافقنامهای با جمهوری اسلامی ایران منعقد کرد که طبق آن نظارت مجامع بینالمللی بر فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران تضمین میشد و در عوض طرفهای مقابل هم باید تمام تحریمهای هستهای را لغو و میلیاردها دلار پول بلوکه شده ایران را آزاد میکردند.
دونالد ترامپ اما در سال ۲۰۱۸ از این توافق به طور یکجانبه خارج شد و تا ژانویه ۲۰۲۰ نیز شماری از سختترین تحریمها را بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل کرد. ترامپ در سال ۲۰۱۹ گفت که اگر جمهوری اسلامی ایران پای میز مذاکرات جدید با آمریکا بنشیند، بخشی از تحریمها را لغو خواهد کرد. طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران این درخواست را نپذیرفت. ترامپ حتی پنج روز پیش از ترک کاخ سفید هم یک سری تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد.
اما دونالد ترامپ چرا این کارها را علیه جمهوری اسلامی ایران به انجام رساند؟! علاوه بر نفرت عجیب او از تمام دستاوردهای باراک اوباما و بدبینیاش درباره همکاریهای بینالمللی (که از نظر او مخل فانتزیهای متوهمانهاش در مسیر شکوهمند کردن دوباره آمریکا بودند) فاکتورهای دیگری نیز در این امر دخیل هستند. او یک توطئهچین بیاخلاق است و از آن جا که به شدت تحت تاثیر لابیگرهای رژیمهای بیاخلاق بانفوذ در تالارهای قدرت واشینگتن (کشورهایی مانند عربستان سعودی و اسرائیل) عمل میکرد، دست به چنین اقداماتی علیه جمهوری اسلامی ایران میزد.
در چنین شرایطی واکنش جمهوری اسلامی ایران قابل درک بود. در واقع جمهوری اسلامی ایران متوجه شد که در این توافق ضرر کرده است. در این توافق آنها با حسننیت حضور یافته بودند و در ادامه نیز با عمل به شرایط توافق رضایت ناظران بینالمللی را جلب کرده بودند. اما طرف دیگر توافق (آمریکا و اروپا) به وعدههایش عمل نکرده بود. در حقیقت آمریکا نه تنها بدون دلیل، از توافق خارج شده بود، بلکه متحدان اروپایی را نیز برای ترک تعهدات مندرج در توافق زیر فشار قرار داده بود. اما حتی این اقدامات هم نبود که کمر توافق هستهای را شکست. بلکه صدور دستور ترور سردار سلیمانی توسط ترامپ بود- که یک اقدام جنگی و علیه قوانین بینالمللی بود. اقدامی که باعث شد جمهوری اسلامی ایران نیز بعد از حدود یک سال، از تعهدات و محدودیتهای مفاد توافق عدول کند- و در ژانویه ۲۰۲۰ (حدود دو سال بعد از آمریکا) تعداد سانتریفیوژها و ظرفیت غنیسازی اورانیم را افزایش دهد.
جو بایدن و میراث ترامپ
حالا دونالد ترامپ رفته، اما جو بایدن که قول داده بود به توافق هستهای بازخواهد گشت، تاکنون کار درست را انجام نداده است. او که از جمهوری اسلامی ایران خواسته بود به مسیر دیپلماسی برگردد؛ حالا بعد از ورود به کاخ سفید موضع دیگری گرفته و گفته که اول باید جمهوری اسلامی ایران به برجام بازگردد و اگر این اتفاق رخ دهد، آمریکا نیز این کار را انجام خواهد داد و با احیای برجام از آن به عنوان نقطه شروع مذاکرات جدید استفاده خواهد کرد. بایدن بعدتر مواضعش را شدیدتر نیز کرد و گفت که دور جدید مذاکرات شامل نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی ایران و نقش این کشور در درگیریهای منطقهای نیز خواهد شد- که این گفتهها حداقل در ظاهر در راستای بازگشت به ثبات یا حتی بازگشت به مسیر معتبر دیپلماسی نیست. یک جور موضع “همینه که هست”- که موضعگیری ترامپ در سال ۲۰۱۹ را به یاد میآورد که جمهوری اسلامی ایران را به دور جدیدی از مذاکرات فراخوانده بود.
بعد از آن صحبتها، بایدن در روز هفتم فوریه از لغو تحریمهای جمهوری اسلامی ایران خودداری کرد، تا چنین به نظر برسد که تحریمها دیگر تحریمهای ترامپ نیستند. در واقع حالا دیگر بایدن این نمایش ترسناک را پی گرفته است. در ادامه شماری از گامهای مرگبار بایدن را با هم مرور میکنیم:
نه روز بعد از آغاز به کار دولت بایدن بود که رئیس جمهور جدید آمریکا به سیاست خارجی و ایران اشاره کرد. این جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن بود که از بحران هستهای و نزدیک شدن لحظه به لحظه جمهوری اسلامی ایران به ساخت سلاح هستهای گفت. یک موضعگیری اغراقآمیز و جانبگیرانه- که اگر واقعا هم بحرانی در میان باشد (که نیست)، به این دلیل است که آمریکا به تعهداتش در توافق ۲۰۱۵ عمل نکرده است. ایرانیها بارها گفتهاند که علاقهای به داشتن تسلیحات اتمی ندارند. و میتوان تصور کرد که تنها چیزی که میتواند نظر آنها را تغییر دهد، تهدید موجودیتشان است- که تا امروز، متحدان آمریکا یعنی اسرائیل و عربستان سعودی تنها تهدیدهایی هستند که جمهوری اسلامی ایران در منطقه احساس میکند.
بعد از سالیوان، تونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا پا پیش گذاشت و مانورهای دولت جدید را ادامه داد. او به تاکید گفت که ایران باید پیش از آمریکا به تعهدات و محدودیتهای برجام بازگردد. بیانیهای کودکانه. او افزود که بعد از بازگشت ایران به تعهداتش، آمریکا توافقی طولانیتر و قدرتمندتر منعقد خواهد کرد که شامل موارد نگرانکننده بیشتری نیز میشود. او از این موارد نامی نبرد، ولی بایدن به نوبه خود، از پیشرفت و توسعه موشکهای دوربرد جمهوری اسلامی ایران و حمایت این کشور از گروههای نیابتی در کشورهایی مانند عراق، سوریه، لبنان و یمن نام برد.
این باعث شد ایرانیها وقت زیادی برای درک اهداف این مواضع صرف نکنند. در واقع جمهوری اسلامی ایران خیلی زود متوجه شد که آمریکا کاری با توافق ۲۰۱۵ ندارد و تلاشش در جهت گسترش محدودیتها بر توانمندیهای نظامی جمهوری اسلامی ایران است.
محمد جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران گفت که خواستههای آمریکا عملی نیست و در ادامه در فارین افرز هم نوشت که وقتی یکی از طرفین توافقی را ترک میکند، دیگر حق ندارد از طرف دیگر بخواهد به تعهدات و محدودیتهای توافق پایبند بماند. در واقع جواد ظریف در گفتگو با سیانان از سوی جمهوری اسلامی ایران پشنهاد کرده آمریکا و ایران به طور همزمان به تعهدات برجامی بازگردند. دولت بایدن اما به پیشنهاد ظریف نه گفته و این از نظر عاقلان به شدت حال و هوای مواضع دوران ترامپ را دارد.
نتیجهگیری
گفتیم که چرا ترامپ دست به چنین اقداماتی علیه جمهوری اسلامی ایران زد. حالا باید بپرسیم که چرا بایدن تصمیم گرفته راه رئیس جمهور سابق را رفته و رویکرد افراطی او را در قبال جمهوری اسلامی ایران تکرار کند. پاسخ این پرسش هم مشابه آن قبلی است: بایدن هم تحت فشار همان لابیگرهایی است که به ترامپ فشار میآوردند- که در راس آنها، اسرائیل و صهیونیستها قرار دارند. البته میتوان اسامی دیگری نیز به این فهرست اضافه کرد: مثلا سازمانهای حقوق بشری که قصد دارند از این فرصت برای وارد آوردن فشار بر تهران برای افزایش سطح آزادیهای اجتماعی استفاده کنند.
فهمیدن این که بایدن درباره جمهوری اسلامی ایران و برجام چه فکری میکند، سخت است. اما در عمل در راستای وعدههایش عمل نکرده است. در حقیقت تاکنون اقدامات بیمنطق دولت بایدن برخلاف انتظاراتی بوده که در زمینه روابط و سیاست خارجی به وجود آورده است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.